اولین اختلاف : شیعه و اهل سنت
در عصر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دلیل دسترسى به وحى و حضور آن حضرت ، اختلاف اعتقادى چندانى در میان مردم نبود و اگر احیانا اختلافى پیش مى آمد، با مراجعه به آن حضرت برطرف مى شد. با رحلت ایشان و منقطع شدن وحى ، اختلاف نظرها و به دنبال آن منازعات اعتقادى آشکار شد. برخى از این اختلافها مانند اینکه آیا پیامبر رحلت فرموده یا همچون حضرت عیسى علیه السلام به آسمان رفته است و اختلاف بر سر مکان دفن پیامبر، به زودى رفع شد و همه پذیرفتند که ایشان از دنیا رفته و باید در مدینه دفن شود. اما پاره اى اختلافات عمیقتر از این بود که به سادگى حل شود و از این رو باعث پیدایش مذاهب گوناگون گردید و امت اسلامى را به فرقه هاى متعددى تقسیم کرد: نخستین اختلاف اعتقادى مهم ، بلکه مهمترین و بزرگترین نزاع دینى در تاریخ اسلام ، اختلاف بر سر امانت و خلافت پیامبر صلى الله علیه و آله بود.
پس از رحلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ، در حالى که على بن ابى طالب علیه السلام به دستور پیامبر مشغول مراسم تدفین او بود، عده اى از مهاجرین و انصار در محلى به نام ((سقیفه بنى ساعده )) جمع شدند و به نزاع درباره شخص خلیفه و امیر پرداختند. انصار پیشنهاد کردند که از آنها یک امیر و از مهاجرین امیر دیگر برگزیده شود. اما ابوبکر با نقل حدیث ((الائمه من قریش )) امامت را در قبیله قریش منحصر کرد و پس از آن عمر بى درنگ با ابوبکر بیعت کرد و دیگران نیز تبعیت کردند. اما گروه دیگرى از مسلمین که در راءس آنها على بن ابى طالب علیه السلام و اصحاب خاص پیامبر همچون سلمان ، ابوذر، مقداد، عمار، ابن مسعود و سهل بن حنیف با استناد به آیات قرآن و احادیث پیامبر، بر آن بودند که امام و خلیفه پیامبر با نص از سوى خداوند تعیین شده است و رسول خدا نیز بارها او را معرفى کرده است . از همین جا بود که امت اسلامى به دو فرقه اهل سنت و شیعه تقسیم شدند. اهل سنت بر آن بودند که پیامبر براى خود جانشینى معین نکرده است و اصولا تعیین امام و خلیفه مساءله اى انتخابى است که باید توسط مردم یا شوراى حل و عقد مشخص شود. در مقابل ، شیعه معتقد بودند که امامت و پیشوایى مسلمانان در همه ابعاد دینى و دنیوى یک منصب الهى است که توسط خداوند معین مى گردد. این منازعه که در سال یازدهم هجرى پدید آمد، باعث پیدایش و ظهور دو فرقه مهم اهل سنت و شیعه گردید که اکثر مذاهب اسلامى را مى توان زیر مجموعه این دو فرقه قرار داد. در بخش سوم و چهارم کتاب این دو مذهب همراه با مذاهب فرعى آنها مورد بحث قرار خواهد گرفت .
دومین اختلاف : خوارج ، مرجئه و معتزله
در اثناى جنگ صفین که میان امام على علیه السلام و معاویه در سالهاى 36 و 37 ق . درگرفت ، اختلافى در سپاه امام على علیه السلام رخ داد که مبداء پیدایش فرقه اى به نام خوارج گردید.
هر چند در آغاز به نظر مى رسید که خوارج صرفا فرقه اى سیاسى - نظامى هستند، اما در ادامه به یک فرقه اعتقادى - مذهبى تبدیل شدند. دلیل این تحول این بود که آنها سعى کردند تا کار خویش را توجیه دینى کنند. ماجرا از این قرار بود که سپاه معاویه پس از آنکه در آستانه شکست قرار گرفت ، به پیشنهاد عمروعاص قرآنها را بالاى نیزه ها برد و خواست تا قرآن را به حکمیت بپذیرد. امام ابتدا این پیشنهاد را حیله و نیرنگ دانست و آن را نپذیرفت ، اما با اصرار گروه زیادى از سپاه خویش و تهدید آنها به خروج بر امام ، به پذیرش حکمیت تن در داد و عبدالله بن عباس را به نمایندگى خود براى حکمیت معرفى کرد. اما همان گروه از سپاه امام نمایندگى ابن عباس را نپذیرفتند و ابوموسى اشعرى را معرفى کردند که باز امام مجبور به پذیرش سخن آنها شد و مقرر گردید نمایندگان دو طرف قرآن را بررسى کرده و نظر خود را درباره جنگ دو طرف بیان کنند و تا آن زمان آتش بس برقرار باشد. این مطالب در یک قرارداد تحریر شد و در ماه صفر سال 37 به امضاء طرفین رسید.
پس از امضاى قرارداد همان گروه از سپاه امام که او را وادار به پذیرش حکمیت و داورى ابوموسى اشعرى و قرارداد آتش بس کرده بودند، از امام خواستند تا قرارداد مذکور را نقض و به سپاه معاویه حمله کند. دلیل آنها این آیه قرآن بود که ((ان الحکم الا لله ؛ حکم و داورى تنها از آن خداست )) (انعام : 57).
آنان از این آیه چنین برداشت مى کردند که نباید به حکمیت انسانها گردن نهاد. امام در پاسخ به آنها فرمود: پذیرش حکمیت افراد به شرط آنکه حکمشان بر طبق قرآن باشد، حکمیت قرآن است . وانگهى شکستن عهد و پیمان به تصریح قرآن جایز نیست ، پیمانى که با اصرار خود شما بسته شده است .
عده اى از آنان سخنان امام را نپذیرفتند و گفتند: ما در پذیرش حکمیت و اجبار بر تو گناه کردیم اما هم اینک توبه مى کنیم و تو نیز باید اقرار به گناه کنى و توبه نمایى ، اینان سپس از لشکر امام جدا شدند و همراه سایر سپاه وارد کوفه نشدند و به حروراء در نزدیکى کوفه رفتند و آماده جنگ با امام شدند. سپس براى توجیه کار خود یعنى وجوب خروج بر امام بر حق گفتند: حکمیت انسانها گناه است و کسى که گناهى انجام دهد و توبه نکند، کافر خواهد شد و چون امر به معروف در همه مراحل حتى با جنگ مسلحانه ، بر همه مسلمانها واجب است ، پس جنگ با امام و سپاه او که به رغم آنها مرتکب گناه شده اند واجب است .
مهمترین اعتقاد خوارج این است که مرتکب کبیره کافر است . این اعتقاد هر چند در گام نخست براى توجیه خروج بر امام مسلمین به صورت ساده و ابتدایى ابراز شد، اما به تدریج دیگر خوارج با استدلال به آیات و احادیث رنگ کاملا کلامى و مذهبى بدان دادند و همین کار باعث شد تا خوارج به عنوان یک فرقه مذهبى درآیند.
همان گونه که دیدیم چندین اختلاف در پدید آمدن خوارج نقش داشت . اختلاف در مصلحت بودن پذیرش حکمیت یا مصلحت نبودن آن ، اختلاف در تعیین فرد برگزیده شده براى حکمیت ، اختلاف در عمل به عهد و پیمان یا نقض آن ، اختلاف در گناه بودن پذیرش حکمیت افراد یا جایز بودن آن ، اختلاف در اینکه مرتکب کبیره کافر است یا خیر، از جمله این اختلافها بود. اما از این میان ، تنها اختلاف اخیر یک اختلاف کاملا اعتقادى و کلامى بود و از این رو مشخصه اصلى خوارج به خصوص در زمانهاى بعد به شمار آمد. در واکنش به این نظریه خوارج ، گروهى اساسا نقش عمل صالح یا گناه را در ایمان منکر شدند و ایمان فردى همچون پیامبر خدا را با ایمان شخصى گناهکار یکسان دانستند؛ این گروه مرجئه نام گرفتند. واژه مرجئه از ریشه ارجاء به معناى تاءخیر گرفته شده است . این گروه را از آن رو مرجئه خوانده اند که عمل را از ایمان مؤ خر مى دانند.
جالب است بدانیم که فرقه معتزله نیز در واکنش به اختلاف خوارج و مرجئه پیرامون مساءله ایمان و کفر مرتکب کبیره ، شکل گرفت ؛ معتزلیان در این مساءله راهى میانه را برگزیدند.
سومین اختلاف : جبریه و قدریه
پس از اختلاف بر سر امامت و مساءله ایمان و کفر، اختلاف پیرامون جبر و اختیار انسان پدید آمد و این ماجرا به پدید آمدن دو فرقه جبریه ، یعنى پیروان اعتقاد به جبر و مختار نبودن انسان ، و قدریه ، یعنى پیروان تفویض و اختیار مطلق انسان ، انجامید.
البته این مساءله از زمانهاى قدیم در میان فیلسوفان و متفکران مطرح بوده است . در میان پیروان ادیان نیز از ارتباط قضا و قدر الهى با افعال انسان مورد بحث بوده است .
قرآن کریم از مشرکان مکه نقل مى کند که آنها به منظور توجیه شرک خویش از نظریه جبر سود مى جستند و مى گفتند: اگر خدا مى خواست ، ما و پدرانمان مشرک نمى شدیم : ((سیقول الذین اشرکوا لو شاء الله ما اشرکنا و لا اباؤ نا...)) (انعام : 148).
به این ترتیب ، مشرکان مشیت الهى را موجب جبر آدمى مى دانستند. در زمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در میان مسلمانها بحث جبر و اختیار و اختلاف بر سر آنها مطرح نشده بود اما گزارشهاى تاریخى نشان مى دهد که در زمان عمر و عثمان و على علیه السلام اعتقاد به جبر و یا دست کم پرسش پیرامون جبر و اختیار به طور جدى مطرح بوده است .
نخستین کسانى که اعتقاد به آزادى مطلق انسان و نفى قضا و قدر الهى را مطرح کرده اند معبد جهنى (م .80 ق .)، غیلان دمشقى (م .1045 ق .) بوده اند و در مقابل ، جهم بن صفوان (م .128 ق .) و استادش جعد بن درهم (م .124 ق .) افرادى بودند که نخستین بار به جبر مطلق معتقد شدند.
گفته شده است دو فرقه جبریه و قدریه از فرقه هاى فرعى مرجئه بوده اند. بنابراین دیدگاه ، مرجئه خود به چند گروه تقسیم مى شوند. نخست کسانى که تنها به بحث پیرامون ایمان و کفر مى پردازند؛ اینان مرجئه خالص هستند. دوم کسانى که در زمینه جبر و اختیار به نظریه جبر معتقدند و مرجئه جبریه نامیده مى شوند. سوم افرادى که به اختیار مطلق انسان قائل اند و مرجئه قدریه نام دارند. به دلیل همین تنوع و تکثر در دیدگاه مرجئه ، بعضى معتقدند که اساسا مرجئه را نباید یک فرقه مستقل به شمار آورد بلکه مرجئه بیشتر اشاره به یک گرایش فکرى بوده است که در بین فرقه هاى مختلف طرفدارانى داشته است .
جهمیه یعنى پیروان جهم بن صفوان ، که جبریه هستند جزء مرجئه جبریه غیلانیه ، پیروان غیلان دمشقى قدرى ، جزء مرجئه قدریه محسوب مى شوند. البته قدریه و جبریه به زودى نابود گشتند و عقاید آنها در فرقه هاى مهم دیگر همچون معتزله و اصحاب حدیث و اشاعره پى گیرى شد، تا آنجا که واصل بن عطا، در عقیده قدر، ادامه دهنده راه قدریه و معبد جهنى و غیلان دمشقى دانسته مى شود و اصحاب حدیث و اشاعره از حامیان قضا و قدر حتمى خدا به شمار مى روند،گر چه اشاعره با طرح نظریه کسب سعى کردند براى اختیار انسان نیز نقشى قائل شوند.
نامت چه بود؟
آدم
فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت
محل تولد؟
بهشت پاک
زمین خاک
امانت است
روزی چنان بلند که همسایه خدا،اینک به قدر سایه بختم به روی خاک
حوای خوب و پاک ، قابیل خشمناک ، هابیل زیر خاک
روز جمعه، به گمانم روز عشق
اینک فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه
رنگی به رنگ بارش باران ، که ببارد ز آسمان
نه آنچنان سبک که پرم دئر هوای دوست ... نه آ نچنان وزین که نشینم بر این خاک
نیمی مرا ز خاک ، نیمی دگر خدا
در کار کشت امیدم
خدا
آن هم خدا
یک سیب از درخت وسوسه
همین
تبعید در زمین
حوای آشنا
کمی
که شوم اسیر خاک
بلی
گاهی فقط خدا
دیگر گلایه نه؟، ولی...
حکمی چنین آن هم یک گناه!!؟
زیاد
تنها خدا
بلی
دو قطره اشک
بلی
تنها کسم خدا
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!
= = =
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پر شیشه را سنگی بس است!
= = =
اتوبوس من غصه نخور، منم یه روز بزرگ میشم! (ژیان)
= = =
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری، به جهنم که مرا دوستم نداری!
= = =
اگه الله کند یاری چه اف باشد چه سوسماری!
= = =
اگر خواهی بمیری بی بهانه بخور ماست و خیار و هندوانه!
= = =
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی!
= = =
ای روزگار با ما شدی ناسازگار!
= = =
بپر بالا که گیرت نمیاد!
= = =
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!
= = =
بحث 30یا30 ممنوع!
= = =
بخور و بخواب کارمه الله نگهدارمه!
= = =
به مادرت رحم کن کوچولو! نوکرتم ننه!
= = =
بهتر از من چه کسی؟
جواب: به تو چه فضولی؟
= = =
تا جام اجل نکردم نوش هرگز نکنم تو را فراموش!
= = =
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!
= = =
تاکسی نارنجی از من نرنجی!
= = =
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!
= = =
جرم به دنیا آمدن “شهرت = پشیمان – نشانی = بی نشان”!
= = =
جون من داداش یه خورده یواش!
= = =
جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!
= = =
داداش مرگ من یواش امان از دست گلگیر ساز و نقاش!
= = =
سر پایینی نوکرتم سر بالایی شرمندتم (ژیان)
= = =
شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است از خطر باکی ندارم چون خدا یار من است!
= = =
عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند!
= = =
قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!
= = =
کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!
= = =
گاز دادن نشد مردی عشق آن است که بر گردی!
= = =
گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!
تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!
= = =
گلگیرم ولی گل نمیگیرم!
= = =
یه بار پریدی موتوری دو بار پریدی موتوری آخر می افتی موتوری
= = =
درخت مکر زن صد ریشه دارد فلک از دست زن اندیشه دارد!
= = =
در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!
= = =
دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!
= = =
دلبری دارم چو مار عینکی خوشگل و زیبا ولی کم پولکی!
= = =
دنبالم نیا آواره میشی!
= = =
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!
= = =
دو دو تا هفتا کی به کیه!
= = =
حالا که خر تو خره ماهم پیرایدم (ژیان)!
= = =
رخش بی قرار!
= = =
رفیق بی کلک مادر!
= = =
رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد!
= = =
رود میرود اما ریگذارش میماند!
= = =
زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!
= = =
زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!
= = =
ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود ز شهر و خانه ام آواره بنمود!
= = =
لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن
= = =
بوق نزن ژیان میخورمت
= = =
بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم
= = =
پشت یه ژیان هم نوشته بود: جد زانتیا
= = =
قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر
= = =
شتاب مکن، مقصد نهایی خاک است
= = =
رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
= = =
تو هم قشنگی
= = =
کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
= = =
سر پایینی برنده
سر بالایی شرمنده
= = =
داداش مرگ من یواش
= = =
کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت
= = =
تند رفتن که نشد مردی
چشم انتظارم که برگردی
= = =
یا اقدس
یا هیچکس
= = =
زندگی نگه دار پیاده میشم
آیی بی وفا کجا میری
اونطرفی که ورود ممنوعه
= = =
محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیدارد
= = =
بی تو هرگز ………… باتو؟؟؟ عمرا
= = =
از عشق تو لیلی ……….. رفتم زیر تریلی
= = =
دنبالم نیا اسیرم می شی
= = =
همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد
= = =
به مد پرستان بگو آخرین مد کفن است
= = =
چون تکی با نمکی
= = =
التماس 2A
= = =
در پناه مولا
= = =
دریای غم ساحل ندارد
= = =
بابا تو دیگه کی هستی
= = =
قربون دل غریب پرستت
= = =
خوش غیرت
به شما پیشنهاد میکنم حتما این مستندرو ببینید خیلی خوب بود من که تو نت دیدم
دیشب داشتم کتاب میخوندم برق رفت ... یه نیم ساعتی زیر نور چراغ قوه گوشیم کتاب رو خوندم تا برق باز بیاد ... این نیم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش میزنم ... میگم ما زیر نور چراغ قوه به بدبختی کتاب میخوندیم ... اونوخ شما اینجوری !!!
*********جوک های جدید و خنده دار**********
هیچ لذتی اندازه ی این که یه بچه ی کوچولو دستشو دراز کنه طرفت که یعنی بقلم کنی نیس و حال نمیده!!! اصن یه لذت عجیبی داره!!!
*********جوک های جدید و خنده دار**********
از دار و ندار دنیا6 7 تا دوست دختر دارم یکی از یکی شکاک تر
اصن داغونما..
*********جوک های جدید و خنده دار**********
د?روز تو خ?ابون ?ه دوست دخدر پ?دا کردم،
گفتم خوووب ?بد صاحبش داره دنبالش م? گرده،
از رو زم?ن برش داشتم، تم?زش کردم،
بردم به مسجد محل تحو?لش دادم...
بعله ?ه همچ?ن شخص?ت? دارم من ^_^
*********جوک های جدید و خنده دار**********
م?گم , شمام وقت? عکستون خوشگل م?فته همش م?ش?ن?نن?گاش
م?کن?ن ?افقط من ا?نجور?م ... ؟؟؟؟
*********جوک های جدید و خنده دار**********
دقت کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه؟
*********جوک های جدید و خنده دار**********
یه برف هم نمیاد .......:(...........بریم برف بازی کنیم ......برف بریزیم تو یقه مردم
*********جوک های جدید و خنده دار**********
انشای این هفته
علــــم بهــــتر اســت یـا پــــــــــراید . . ؟
*********جوک های جدید و خنده دار**********
اومدم خونه مادرم نمازش تموم شده بود، داشت دعا می کرد ... تا منو دید گفت: اینو می گما خدا ....
نمی دونم داشت پشت سر من به خدا چی می گفت ...
*********جوک های جدید و خنده دار**********
اقا من یه کشف بزرگی کردم :
حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده !
حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده !
حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش کرده !
وااااااااااااای چقدر باهوشم ^_^
*********جوک های جدید و خنده دار**********
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن,
بعد خودشونم یادشون میره کجاس ...
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن!!!
*********جوک های جدید و خنده دار**********
روز مبادا چه روزی است
دقیقا یک روز پس از خرج کردن پس اندازهای روز مبادا
*********جوک های جدید و خنده دار**********
سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین!
حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه!
اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبودم!!!!!!!!
*********جوک های جدید و خنده دار**********
یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :
” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ”
رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش ، همه هــــم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛
بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش^_^
*********جوک های جدید و خنده دار**********
یکی از بدیهای هدفُن اینه که
همش فکر میکنی دور و ورت داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری!
*********جوک های جدید و خنده دار**********
!^_^!طبق آخرین آمار
آدمها دو دسته هستند :
” دوستت دارمها ” … و ” منم همینطورها ” !
*********جوک های جدید و خنده دار**********
انقدرحال میکنم بااینایی که مواظب وسایلاشون هستن
بعدمیان قایمشون کنن که خراب نشن،گمشون میکنن! :دی
جوک های جدید غضنفر
غضنفر و حیف نون رو بردن جهنم فرداش با لباس سیاه و کثیف بر گشتن، پرسیدن چرا این جور شدین؟ گفتن خدا وکیلى کار دو نفر نبود ولى خاموشش کردیم !!
.
.
جوک های جدید غضنفر
غضنفر با زنش میره پارک بلال بخورن،وقتی بلالی داشت اونا رو باد میزد، یه کدوم از اونارو برداشت و به زنش گفت: ببین قدرت خدار و همین بلال زمان پیامبر اذان می گفت!!
.
.
جوک های جدید غضنفر
مناجات غضنفر : خدایا گناهانم را نادیده بگیر همانگونه که دعاهایم را نشنیده می گیری
.
.
جوک های جدید غضنفر
غضنفر میره تو داروخانه و می پرسه شما ” اسید استیل سالیسیلیک ” دارید؟
فروشنده میگه: منظورتوت آسپرینه؟
جواب میده : آره خودشه ؛ اسمش همش یادم میره .
.
.
جوک های جدید غضنفر
تابلوی مغازه غضنفر: مکانیکی برادران مرادی به غیر از یحیی!!!!!
.
.
جوک های جدید غضنفر
حیف نون به غضنفر میگه : بیا پنیر و انگور بخوریم .
غضنفر میگه : من اسهال دارم .
حیف نون میگه : ای بابا ، اونو بعد میخوریم ! .
.
.
جوک های جدید غضنفر
از غضنفر می پرسن مهمترین نکته فیلم ستایش چیه؟میگه راننده کامیون بشی اول بدبختیه!
.
.
جوک های جدید غضنفر
به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟
میگه قربون جدش برم آسد میلان!!
.
.
جوک های جدید غضنفر
غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین
.
.
جوک های جدید غضنفر
غضنفر میره تو صف نون وایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمیرسه، بقیه برن.
غضنفر میگه: ببخشید میشه جمعتر وایسین نون به ما هم برسه
.
.
جوک های جدید غضنفر
به غضنفرمیگن با آدم و آمریکایی یه جمله بساز میگه: آدما ممکنه آمریکایی باشن ولى آمریکایی ها ممکن نیست آدم باشن!!!
*********
امروز به من ثابت شد که 2012دنیا تموم نمیشه
اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود 2015
*********
بهش بگی دوسش داری
پرو میشه میره !
بهش بگی ازش بدت میاد
نا امید میشه و میره !
محبت کنی
خوشی میزنه زیر دلش و میره !
محبت نکنی
از یکی دیگه محبت میگیره و میره !
خلاصه میره …
خودتو خسته نکن!!!
*********
خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند
*********
نصیحت یه شوهر به زنش
هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…
بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره
*********
دختره میره لوازم التحریری و میگه
آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…
مرده میگه : بله داریم. میگه : پس 12تا بدید لطفا..!!!
*********
سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم
و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را
به آقایان تقدیم کنیم!
*********
لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره
آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان
تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !
*********
بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این 20 سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!
از نمره 13 ای که اول دبستان دیکته گرفتم
تا هفته پیش که با دختر تو خیابون منو دید هرکارِ خلافی که کردم میاد جلو چشام !!
*********
آخرین مدل پیام عاشقانه سال90:
.
.
.
.
.
در حد اوضاع اقتصادی کشور خرابتم
*********
همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :
چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …
ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟
*********
احتمال میدم ضربالمثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه !
*********
زندگی متأهلی یعنی
به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگهدار تو باشد
اونوقت جواب بگیری:
یه بسته قارچ، آبلیمو، مرغ ، نون !
*********
همه پسرا فکر می کنن بزرگترین آرزوی یه دختر پیدا کردن یه پسر رویایی هستش اما نمی دونن بزرگترین آرزوی یه دختر غذا خوردن بدون چاق شدنه
*********
پسر: عزیــــــــــــزم!!!
دختر: جووونـــــم!!!
پسر: گــــــــــلِ من!!!
دختر: جانــــم؟؟
پسر: عشــــــقم!!!
دختر: جان؟؟؟
پسر: زندگـــی من!!!
دختر: بله؟؟؟
پسر: نفسِ من!!!
دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!
*********
یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…
هرکی براش دست بلند میکنه
میگه شوخی نکن دیگه…
تورو الان رسوندم..!
*********
این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!!!!
*********
وقتی مو تو غذا باشه،فرقی نداره مژه ی دلبر باشه یا سیبیل اصغر آقا!
*********
نظرتان در مورد این جمله چیست؟
(مهرم حلال ، جونم آزاد)
الف) زیبا ترین جمله دنیاست
ب) با معنا ترین جمله دنیاست
ج) خوشحالکنندهترین جمله دنیاست
د) تخیلیترین جمله عصر کنونی است
*********
انواع عقیده در تولید :
امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه
انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه
ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست
چینی : فقط ایرانی بخره … !!!!
*********
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!
*********
نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم…
داییم میوه از *ی* نوشته یه کیلو خیار..!!
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست…
*********
کلاغ اولی : غار
کلاغ دومی : غار ؟؟؟
کلاغ اولی : په نه په هتل 5 ستاره!
*********
غضنفر به دوست دخترش میگه میدونی فرق تو با بز چیه؟
دوست دخترش قهر میکنه میره…
اونم داد میزنه بیا بابا …
فرقی ندارین !
امام صادق علیه السلام:
کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده است یا آن را نپذیرفته اند،
با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟ پس به اندازه ای که او را بازداشته از او پذیرفته می شود.
-------------------------------------------------
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
---------------------------------------------------
امام جعفر صادق-ع:
چهار چیز نشانه نفاق است:
سنگ دلی
اشک نریختن
اصرار بر گناه
و حرص بر دنیا.
---------------------------------------------------
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.
--------------------------------------------------
امام صادق-ع:
مایه ی زینت ما باشید، نه مایه عیب ما
با مردم نیکو سخن بگویید و زبان خود را نگاه دارید
و آن را از حرف های بیهوده و سخنان زشت باز دارید.
----------------------------------------------------
خدایا بحق امام صادق-ع، ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما/ آمین.
--------------------------------------------------------
الا ای لاله ی خوشبو، عزیز آل پیغمبر
که بهر دین و قرآنت چنین گردیده ای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم
دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
---------------------------------------------------------
بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه
با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت
بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق
بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
نجاری یک روز کاری دیگرراهم به پایان برد.آخرهفته بود وتصمیم گرفت دوستی رابرای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند.موقعی که نجار ودوستش به خانه رسیدند.قبل ازورود ،نجار چنددقیقه درسکوت جلودرختی درباغچه ایستاد. نجاربادودستش،شاخه های درخت راگرفت.چهره اش بی درنگ تغییرکرد.خندان وارد خانه شد،همسرشوفرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت وبعدبادوستش به ایوان رفتند تانوشیدنی بنوشند وازآنجا میتوانستنددرخت را ببینند.دوستش دیگر نتوانست جلوکنجکاوی اش را بگیرد.دلیل رفتارنجارراپرسید.نجارگفت:"آه این درخت مشکلات من است. موقع کار ،مشکلات فراوانی پیش می آیداما این مشکلات مال من است و ربطی به همسروفرزندانم ندارد. وقتی به خانه میرسم،مشکلاتم رابه شاخه های آن درخت می آویزم.روزبعد ،وقتی میخواهم سرکار بروم ،دوباره آنهاراازروی شاخه برمیدارم .جالب این است که وقتی صبح میروم تا مشکلاتم رابردارم،خیلی ازمشکلات دیگرآنجا نیستندوبقیه هم خیلی سبک تر شده اند."
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
گشاده روئی زینت بردباری است. حضرت امام علی(ع)فرمودند: .گشاده روئی،سرآغازنیکی است. گشاده روئی کینه راازبین میبرد.. گشاده روئی خوی آزاده است.. گشاده روئی تو نشانگر بزرگواری وکرامت نفس توست. باگشاده روئی وخوشروئی ،بخشش ارزش پیدا میکند. رسول اکرم (ص)به هرکس برخورد می نمودند ازبزرگ وکوچک ،ثروتمند وفقیر ،سلام میکردند واگر به جایی حتی برای خوردن خرما یی خشک دعوت میشدند ،آن را کوچک نمیشمردند. زندگیشان کم هزینه بود ،بزرگ طبع ، خوش معاشرت وگشاده رو بودند ، بی آنکه بخندند،همیشه متبسم بودند، بی آنکه اخمو باشند ،محجزون بودند ،بی آنکه از خود ذلتی نشان دهند ،متواضع بودند ،میبخشیدندولی اسراف نمی نمودند،دل نازک ونسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند . حضرت امام صادق(ع)فرمودند: بهشتی ها چهار نشانه دارند : روی گشاد ،زبان نرم، دل مهربان، ودست دهنده. هرکس یکی ازاین کارهارا به درگاه خداببرد،خداوند بهشت رابرای او واجب میگرداند